استان آذربایجان شرقی
استان آذربایجان شرقی با 46930کیلومتر مربع وسعت در گوشه شمال غربی ایران قرار دارد.براساس آخرین تقسیمات سیاسی و اداری در سال 13
استان آذربایجان شرقی با 46930کیلومتر مربع وسعت در گوشه شمال غربی ایران قرار دارد.براساس آخرین تقسیمات سیاسی و اداری در سال 1375 شهرستانهای استان آذربایجان شرقی عبارت اند از: اهر، بستان آباد، بناب ، تبریز، سراب ، شبستر، کلیبر، مراغه ،مرند، میانه ، هریس ، هشترود و جلفا. شهر تاریخی تبریز،مرکز سیاسی - اداری و تجاری استان می باشد. این استان با جمهوری های آذربایجان ، ارمنستان و نخجوان مرزمشترک دارد. شهر مرزی جلفا از طریق خط آهن نخجوان ، ایروان و تفلیس به جمهوری اکراین و بنادر دریای سیاه وصل می شود. استان آذربایجان شرقی از طریق شبکه راههای گسترده زمینی و هوایی با سراسر ایران و بیشترکشورهای جهان مرتبط است
وجه تسمیه و پیشینه تاریخی
آذربایجان را با توجه به پیشینه تاریخی کهن اش، در زبان های مختلف به نام های گوناگون کمابیش مشابهی نامیده اند. درفارسی میانه «آتورپاتکان» ، در آثار کهن فارسی « آذربادگان» یا « آذربایگان»، و در فارسی کنونی «آذربایجان» نامیده شده است. هم چنین در یونانی «آتروپاتنه» ، در بیزانسی «آذربیگانون»، در ارمنی «آتراپاتاکان»، در سریانی «آذربایغان» و در عربی «آذربیجان» گفته اند. تاریخ باستانی آذربایجان با تاریخ قوم «ماد» درآمیخته است. قوم ماد پس از مهاجرت به ایران آرام آرام قسمت های غربی ایران از جمله آذربایجان را تصرف کرد. مقارن این ایام دولت هایی در اطراف آذربایجان وجود داشت که از آن جمله می توان به دولت «آشور» در شمال بین النهرین، دولت «هیئتی» در آسیای صغیر، دولت «اورارتو» در نواحی شمال و شمال غرب، اقوام «کادوسی» در شرق و «کاسی» ها در حوالی کوه های زاگرس اشاره کرد. بعد از تاسیس دولت ماد، آذربایجان به ماد کوچک (درمقابل ماد بزرگ) معروف شد و مشتمل بر شهرهای قدیمی همدان، ری، اصفهان و کرمانشاه بود. به عبارت دیگر ولایاتی که در قرون اولیه اسلامی به ناحیه جبال و بعدها به عراق عجم معروف بودند را در بر می گرفت. بعد از حمله اسکندر مقدونی به ایران، سرداری به نام «آتورپات» در آذربایگان از اشغال آن توسط یونانیان ممانعت به عمل آورد. از آن به بعد این سرزمین به نام آتورپاتکان معروف شد. آتورپات به پادشاهی رسید و آن ناحیه را مستقل اعلام نمود.
در طول دوره حکومت سلوکی ها، ناحیه آتورپاتکان هم چنان مستقل ماند و یونانیان و جانشینان اسکندر نتوانستند آداب و رسوم و تمدن یونانی را در آن محل اشاعه دهند. آذربایجان در این زمان پناهگاه زردشتیان و تکیه گاه فرهنگ ایرانی در مقابل فرهنگ یونانی شد. حکومت جانشینان آتورپات در آذربایجان در زمان اشکانیان نیز ادامه یافت و این منطقه توانست کماکان استقلال خود را حفظ کند. اردشیر بابکان - مؤسس سلسله ساسانی - با استیلا برحکم رانان آذربایجان این منطقه را در زمره امپراتوری بزرگ ساسانی در آورد. در دوره ساسانی معمولاً یکی از مرزبانان را به حکومت آذربایجان می گماردند. در اواخر آن دوره حکومت آذربایجان در دست خاندان «فرخ هرمزد» بوده پایتخت آن «شیز» یا « گنزب» نام داشت که مطابق با ویرانه های لیلان در جنوب خاوری دریاچه ارومیه گزارش شده است.
پس از فتح آذربایجان به دست اعراب، قبایل عرب از بصره، کوفه، شام و یمن برای سکونت به آنجا روی آورده با خرید زمین های وسیع، کشاورزی را گسترش داده و افراد بومی را رعیت خود ساختند. امرای عرب برای حفظ زمین ها و احتمالاً رعایای مسلمان خود، از حملات دیگر مردم آذربایجان که به اسلام نگرویده بودند، باروهایی در اطراف املاک وسیع خود می کشیدند که به تدریج داخل این باروها به صورت شهرهای نسبتاً مهم درآمد. در سال ۱٩٨ هـ. ق بابک خرم دین با استفاده از ضعف خلافت مرکزی مأمون - خلیفه عباسی که درخراسان به سر می برد - ؛ قیام کرده قسمت های مهمی از شمال خاری آذربایجان را دراختیار گرفت. از این پس، از سلطه دستگاه خلافت برآذربایجان تا حد زیادی کاسته شد. بقایای قلعه بابک بر بلندای کوهی در نزدیکی کلیبر واقع در این استان هنوز باقی است.
سلسله های ایرانی بعد از اسلام مانند طاهریان، صفاریان، سامانیان و غزنویان که از خاور ایران برخاسته حکومت های مستقلی تشکیل دادند، هیچ گاه نتوانستند قلمرو خود را به آذربایجان برسانند. دراین مدت که از سال 205 هجری قمری (تأسیس سلسله طاهریان) شروع و تا سال 429 هـ ق ( آغاز حکومت سلجوقیان) ادامه می یابد، حکومت های محلی متعددی قدرت را در آذربایجان به دست گرفتند. آخرین حکام مقتدر این ایالت، ساجیان(317 ـ 276 هـ . ق) بودند که آن ها نیز عاقبت بر ضد خلفا قیام کردند. پس از سقوط ساجیان، سلسله های محلی دیگری در آذربایجان به قدرت رسیدند که از آن جمله می توان از روادیان نام برد. در آغاز قرن پنج هجری (یازدهم میلادی) ترکان «غز» به فرماندهی سلجوقیان، نخست با دسته های کوچک و سپس به تعداد بیش تر، راهی آذربایجان شده آن جا را به تصرف در آوردند. در 531 هجری (1136 میلادی) آذربایجان به دست «اتابک ایلدگز» ( الدگوز) افتاد که تاحمله کم دوام جلال الدین خوارزمشاه (31 ـ 1225 م، 28 ـ 622 هـ . ق) وی و اولادش بر آذربایجان حکومت کردند.
با حمله مغولان و ورود هلاکوخان ایلخان (1256 م، 654 هـ. ق) ، آذربایجان مرکز شاهنشاهی بزرگ وی شد که از آموی تا شام امتداد داشت. مقرمغولان ابتدا در مراغه بود و سپس به تبریز منتقل شد. به دستور هلاکو در مراغه رصدخانه ای ساخته شد. هم چنین در اطراف خوی، بت خانه ها و معابد بودایی بر پا شد و در تبریز و جاهای دیگر بناهایی به وجود آمد. در زمان غازان، شهر تبریز بزرگ تر شده به یکی از مراکز مهم دنیای آن روز مبدل شد. تجار روم و فرنگ کالاهای خود را به این شهر می آوردند و بازارهای تبریز در زیبایی و ثروت معروف بود. وزرای عهد مغول از قبیل خواجه رشید الدین فضل الله همدانی و تاج الدین علیشاه جیلانی بناهای مهمی در تبریز برپا کردند. با ضعف ایلخانان مغول، امرای مستقلی در آذربایجان قدرت یافتند که پایتخت شان تبریز بود (1502- 1378 م، 908 - 780 هـ. ق) و از آن جمله می توان به جلایریان، چوپانیان و ترکمانان اشاره کرد.
با برافتادن حکومت خاندان ترکمانان، قره قویونلوها و آق قویونلوها بر تبریز تسلط پیدا کردند. در این زمان بناهای بسیار زیبایی در تبریز ساخته شد که وصف آن ها در سفرنامه های سیاحان اروپایی آن عصر آمده است. پس از تصرف آذربایجان به دست شاه اسماعیل اول صفوی ( 1502 م، 907 هـ. ق) این سرزمین سنگر گاه اصلی و مرکز عمده گرد آوری قوای نظامی برای شاهان صفوی شد. در زمان صفویه آذربایجان محل جنگ های خونین میان سپاهیان ایران وعثمانی بود. پس از سقوط دولت صفویه، نادر شاه افشار با کوتاه کردن دست عثمانیان از آذربایجان و یک پارچه کردن ایران، در دشت مغان رسماً تاج گذاری کرد. کریم خان زند در سال 1175 هجری (1755 میلادی) آذربایجان را از دست خان های محلی که پس از مرگ نادر شاه قیام کرده بودند، باز پس گرفت اما پس از مرگ او بار دیگر خوانین محلی سر برآوردند، تا این که آغا محمد خان قاجار در سال 1205 هجری (1785 میلادی) موفق شد که آذربایجان را مطیع حکومت مرکزی کند. در زمان قاجاریه و به خصوص در زمان سلطنت فتح علی شاه، آذربایجان به علت جنگ های ایران و روس مرکز نظامی و شهر تبریز نیز پایتخت دوم ایران شد. عباس میرزا نایب السلطنه و وزیر او میرزا عیسی (معروف به میرزا بزرگ قائم مقام فراهانی) در آبادانی آذربایجان و مخصوصاً تبریز کوشیدند. جهانگردان اروپایی امنیت و نظم آذربایجان را در دوره عباس میرزا با امنیت فرنگستان مقایسه کرده اند. از این پس شهر تبریز، ولیعهد نشین قاجاریان شد. پس از انتخاب تهران به عنوان پایتخت سلسله قاجار بناهای قاجار در این منطقه باقی ماند و استان آذربایجان شرقی هم چنان آبادانی و قدرت خود را حفظ نمود تا این که این استان هم اکنون نیز یکی از آبادترین, مهم ترین و تاثیرگذارترین مناطق ایران به شمار می آید.
۱)عمارت ائل گلی
۲)میدان ساعت

۳)بازار تبریز
۴)روستای کندوان - اسکو
۵)تفرجگاه کوه عینالی (عون بن علی)

۶)مقبره الشعراء
۷)مسجد کبود

۸)مسجد ارک
۹)رصدخانه مراغه