چهلمین سالگرد انقلاب شکوهمند اسلامی را گرامی میداریم
پنج شنبه ۱۲ بهمن ۱۳۵۷؛ امام خمینی بالاخره بعد از ۱۵ سال تبعید در ساعت ۹:۲۷ صبح با یک فروند جمبوجت هواپیمایی فرانسه با حدود ۲۰۰ همراه به ایران بازگشتند.
پیش از عزیمت امام از نوفل لوشاتو به سمت تهران گروهی با دفتر خبرگزاری آسوشیتدپرس تماس گرفته و هشدار دادند که اگر آیت الله خمینی قصد داشته باشد از پاریس به سمت تهران پرواز کند، هواپیمای حامل ایشان را منهدم خواهند کرد. برخی ناظران هم از احتمال بسته بودن فرودگاه مهرآباد و یا هدف قرار گرفتن هواپیمای حامل امام سخن می گفتند و تهدیداتی در این زمینه وجود داشت. به دنبال این تهدیدها، امام خمینی از نزدیکان و همراهان خود در پاریس خواستند به دلیل وجود مخاطرات احتمالی در این سفر، جان خود را به خاطر ایشان به خطر نیندازند.
ساعت ۲۳:۳۰ به وقت پاریس، هواپیمای حامل امام از فرودگاه "شارل دوگل" به سمت تهران با نصف ظرفیت خود پرواز کرد تا در صورت ممانعت از فرود برای بازگشت به فرانسه سوخت لازم را داشته باشد. سیداحمد خمینی، آیت الله حسن لاهوتی، محمدعلی صدوقی، سیدمحمود دعایی، هادی غفاری، محمد منتظری، سیدمحمد موسوی خوئینی ها، حسن حبیبی، محمدمهدی عراقی، حبیب الله عسگراولادی، ابراهیم یزدی، سیدابوالحسن بنی صدر، سیدصادق طباطبایی، صادق قطب زاده، محسن سازگارا، اسماعیل فردوسی پور و ... همراهان امام در پرواز انقلاب بودند.
تلویزیون ایران با پخش سرود "ای ایران" و زیرنویس "گرامی باد بهار آزادی ایران" دقایقی از مراسم ورود امام خمینی را به صورت زنده پخش کرد اما نظامیان با حضور در صداوسیما و در اعتراض به پخش نشدن تصویر شاه و سرود شاهنشاهی در ابتدای برنامه، از ادامه پخش آن جلوگیری کردند. همین اتفاق باعث شد بسیاری از مردم در شهرهای مختلف با شکستن تلویزیون ها به خیابان ها بریزند. البته نخست وزیر بختیار تاکید کرد که او دستور قطع پخش مراسم را نداده است. مردم مشهد، ارومیه، ساری، خمینی شهر، آبادان و ... برای جشن گرفتن ورود امام به میهن به خیابان ها ریخته و گل و شیرینی پخش کردند. در بعضی شهرها مثل مشهد ارتشی ها و سربازان هم به مردم پیوسته و خوشحالی خود را ابراز کردند.
امام پس از پیاده شدن از هواپیما با یک دستگاه بنز به سالن فرودگاه که مستقبلین در آن حضور داشتند منتقل شدند و در سخنانی اظهار کردند: «من از عواطف طبقات مختلف مردم تشکر می کنم و بار ملت ایران به دوش من بار گرانی است که نمی توانم جبران کنم...» پس از این امام با یک دستگاه پاترول از فرودگاه تا میدان آزادی و میدان انقلاب در میان خیل عظیم جمعیت به ابراز احساسات آنها پاسخ دادند و برخلاف برخی پیش بینی ها که گفته می شد قرار است امام در دانشگاه تهران سخنرانی کنند، به علت ازدحام جمعیت در مرکز شهر به بهشت زهرا رفته و در حضور جمعیت میلیونی حاضر در قطعه شهدای انقلاب به ایراد سخنرانی پرداختند. بسیاری از مردم مسیر فرودگاه مهرآباد تا دانشگاه تهران را پوشانده و با گل و شعارهای خود انتظار امام را می کشیدند. مردم شب را در میدان آزادی و مسیر استقبال از امام خوابیده و از صبح زود به سمت بهشت زهرا رفته بودند. بنابر گزارش رسانه های خارجی و خبرنگاران داخلی، جمعیت استقبال کننده از رهبر کبیر انقلاب اسلامی بین چهار تا پنج میلیون نفر تخمین زده شده است.
مردم در بهشت زهرا شعار می دادند "به خانه شهیدان خوش آمدی ای امام" و سرود "برخیزید، برخیزید ای شهیدان راه خدا ای کرده بهر احیا حق جان فدا" از بلندگوها پخش می شد.
امام در این سخنرانی تاریخی در قطعه ۱۷ بهشت زهرا یادآور شدند: «ملت در ۱۰۰ سال پیش از این، ۱۵۰ سال پیش از این ملتی بوده، یک سرنوشتی داشته است و اختیاری داشته ولی او اختیار ما را نداشته است که سلطانی را بر ما مسلط کند. ما فرض می کنیم که این سلطنت پهلوی، اول که تأسیس شد به اختیار مردم بود و مجلس مؤسسان را هم به اختیار مردم تأسیس کردند، این اسباب این می شود که _بر فرض اینکه این امر باطل صحیح باشد_ فقط رضاخان، سلطان باشد آن هم بر آن اشخاصی که در آن زمان بودند. و اما محمدرضا سلطان باشد بر این جمعیتی که الآن بیشترشان _بلکه الاّ بعضِ کم، بعض قلیلی از آنها_ ادراک آن وقت را نکرده اند، چه حقی داشتند ملت در آن زمان سرنوشت ما را در این زمان معین کنند؟ بنابراین سلطنت محمدرضا اولاً که چون سلطنت پدرش خلاف قانون بود و با زور و با سرنیزه تأسیس شده بود، مجلس غیرقانونی است، پس سلطنت محمدرضا هم غیرقانونی است. و اگر سلطنت رضاشاه فرض بکنیم که قانونی بوده، چه حقی آنها داشتند که برای ما سرنوشت معین کند؟ هر کسی سرنوشتش با خودش است. مگر پدرهای ما ولیّ ما هستند؟ مگر آن اشخاصی که در ۱۰۰ سال پیش از این، ۸۰ سال پیش از این بودند، می توانند سرنوشت ملتی را که بعدها وجود پیدا می کنند آنها تعیین بکنند؟ این هم یک دلیل که سلطنت محمدرضا سلطنت قانونی نیست.»
ایشان در بخشی دیگر با غیرقانونی خواندن دولت بختیار تصریح کردند: «من دولت تعیین می کنم! من تو دهن این دولت می زنم! من دولت تعیین می کنم! من به پشتیبانی این ملت دولت تعیین می کنم! من به واسطه اینکه ملت مرا قبول دارد دولت تعیین می کنم. این آقا که خودش هم خودش را قبول ندارد! رفقایش هم قبولش ندارند، ملت هم قبولش ندارد، ارتش هم قبولش ندارد؛ فقط آمریکا از این پشتیبانی کرده و فرستاده، به ارتش دستور داده که از این پشتیبانی بکنید؛ انگلیس هم از این پشتیبانی کرده و گفته است که باید از این پشتیبانی بکنید. یک نفر آدمی که نه ملت قبولش دارد، نه هیچ یک از طبقات ملت از هر جا بگویید قبولش ندارند، بله چند تا از اشرار را دارند که می آورند توی خیابان ها! از خودشان هست این اشرار، فریاد هم می کنند، از این حرف ها هم می زنند. لکن ملت این است، این ملت است.»